تشخیص اینکه آیا فقط خلق و خوی متغیری دارید یا فراز و فرودهای عاطفی شما نشانهای از یک بیماری روانی جدیتر است، میتواند کار دشواری باشد. در این مطلب نکاتی برای تشخیص احتمالی ابتلا به اختلال دوقطبی آمده است. بهتر است برای چنین مواردی با یک روانپزشک کاربلد مشورت کنید.
اختلال دوقطبی، یک بیماری روانی با نوسانات خلقی شدید از اوج شادی تا عمق غم است که دو نوع اصلی دارد. افراد مبتلا به نوع یک در نوسان بین افسردگی و سرخوشی یا مانیای حاد قرار دارند، درحالیکه نوع دوم که شایعتر است، با علائم ملایمتری از سرخوشی موسوم به هایپومانیا همراه است.
تشخیص اختلال دوقطبی میتواند چالشبرانگیز باشد، زیرا شدت علائم در طیف وسیعی از خفیف تا شدید متغیر است و خلق خوش یا ناخوش ممکن است در اثر عوامل یا شرایط موقت ایجاد شود و نه صرفاً به دلیل بیماری روانی. این نشانهها مشخص میکنند که در حال گذر از یک فاز عادی هستید یا علائم اختلال دوقطبی را بروز میدهید.
افراد مبتلا به اختلال دو قطبی در فاز افسردگی، علائمی مشابه با افراد مبتلا به افسردگی تجربه میکنند. همانطور که دکتر دون مالون، روانپزشک، به مجلهی Health میگوید: «آنها همان مشکلات مربوط به انرژی، اشتها، خواب و تمرکز را دارند.» دورهی شیدایی یا سرخوشی که پس از افسردگی رخ میدهد، عامل اصلی تشخیص اختلال دو قطبی است.
به دلیل تفاوتهای بنیادین در زمینهی درمان، گفتگو با درمانگر در مورد نوسانات خلقی بسیار مهم است. دکتر مالون معتقد است: «داروهای ضد افسردگی میتوانند برای افراد مبتلا به اختلال دو قطبی خطرناک باشند و آنها را وارد فاز شیدایی کنند.» علائم افسردگی عبارتند از: احساس غم و ناامیدی طولانیمدت، انزوای اجتماعی، کاهش علاقه به فعالیتهای لذتبخش گذشته، تغییرات قابل توجه در اشتها، کمبود انرژی، کندی گفتار، اختلال در تمرکز و وسواس به مرگ.
گذراندن دورههای بیخوابی به دلیل استرس یا پیشبینی رویدادهای هیجانانگیز دور از انتظار نیست. اما فردی در فاز شیدایی اختلال دو قطبی به میزان قابل توجهی کمتر از حد معمول به خواب نیاز دارد (گاهی اوقات اصلاً نیازی ندارد) و برای روزها احساس انرژی میکند. در طول فاز افسردگی، ممکن است فرد بیش از حد معمول بخوابد. دکتر کری باردن، استاد روانپزشکی، به Health میگوید: «حفظ برنامه خواب منظم یکی از اولین توصیههای او برای بیماران دو قطبی است».
دورههای بیخوابی ناشی از استرس یا هیجان، اگرچه ناخوشایند هستند، اما معمولاً کوتاهمدتاند. با این حال، بیخوابی شدید و مزمن میتواند نشانهای از اختلال دوقطبی باشد. در فاز شیدایی، فرد ممکن است احساس نیاز به خواب نداشته باشد، اما همچنان درگیر فعالیتهای بیشازحد و تصمیمهای تکانشی باشد. در فاز افسردگی، خواب میتواند به نوعی فرار از واقعیت تبدیل شود و فرد زمان زیادی را در بستر بگذراند. دکتر باردن توصیه میکند که ایجاد یک برنامه خواب منظم و ثابت، یکی از مهمترین اقدامات برای مدیریت اختلال دوقطبی و بهبود کیفیت زندگی بیماران باشد.
اختلال دوقطبی، با نوسانات شدید خلقی بین شیدایی و افسردگی مشخص میشود. در فاز شیدایی، بیخوابی، انرژی سرشار، افکار پرتابگونه و رفتارهای تکانشی از علائم اصلیاند. در فاز افسردگی، احساس بیارزشی، ناامیدی، کاهش علاقه به فعالیتها و خواب طولانیمدت ممکن است غالب باشند. تنظیم برنامه خواب و پیروی از درمانهای دارویی و رواندرمانی، نقش کلیدی در کنترل این نوسانات خلقی و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا ایفا میکند.
اختلال دوقطبی، با الگوهای غیرقابل پیشبینی خواب همراه است. در فاز شیدایی، فرد ممکن است احساس نیازی به خواب نداشته باشد و ساعتهای طولانی بیدار بماند، در حالی که در فاز افسردگی، خوابیدن برای مدت طولانی میتواند تنها راه فرار از چنگال غم و اندوه احساس شود. دکتر باردن، متخصص روانپزشکی، بر اهمیت ایجاد یک برنامه خواب منظم و ثابت برای بیماران دوقطبی تأکید میکند؛ برنامهای که بتواند به عنوان لنگری برای ثبات عاطفی و بهبود کیفیت زندگی آنها عمل کند.
چه کسی از چنین روحیهای لذت نمیبرد؟ پس چرا عدهای آن را نشانهی اختلال روانی میدانند؟ دکتر اسمیتا مورتی، روانپزشک، میگوید: «این دورههای اختلال واقعاً میتوانند برای فرد لذت بخش باشند، زیرا به او امکان میدهند تا بهرهوری و خلاقیت بیشتری را تجربه کند که ممکن است معمولاً به آن دست پیدا نکند.»
اما اگر این سرخوشی افراطی باشد، دلیل مشخصی نداشته باشد، بیش از یک هفته به طول انجامد یا همراه با علائم دیگر ظاهر شود، ممکن است یکی از علائم اختلال دو قطبی شما باشد.
تشخیص «هایپومانیا» که مشخصهی اختلال دو قطبی نوع دوم است، ممکن است حتی از تشخیص یک روحیهی خوب کلی هم دشوارتر باشد، زیرا علائم آن خفیفترند. به دنبال ترکیبی از سرخوشی با سایر علائم اختلال دو قطبی باشید، به خصوص در چرخهی تکرار شوندهای که با افسردگی متناوب است.
تمرکز ضعیف، تمایل به جابجایی بین کارها و عدم توانایی در به اتمام رساندن پروژهها میتواند ناشی از بیثباتی، استرس یا عوامل دیگر باشد. اما اگر حواسپرتی به حدی است که از انجام هر کاری باز میمانید و در کار و روابط شما اختلال ایجاد میکند، ممکن است نشانههایی از اختلال دوقطبی باشد.
ناتوانی در تمرکز و تکمیل کارها، پرش ذهن بین فعالیتهای مختلف، و به طور کلی عدم موفقیت در اتمام پروژهها میتواند نشانههایی از پراکندگی ذهنی شدید باشد. این مشکل میتواند ناشی از عوامل مختلفی مانند استرس، بیثباتی، یا حتی اختلالات روانی باشد. اگر پراکندگی ذهنی به حدی است که زندگی روزمره شما را مختل میکند، مشورت با متخصص میتواند به تشخیص و درمان علت اصلی کمک کند.
در برخی موارد، حواسپرتی شدید و عدم تمرکز میتواند یکی از نشانههای اختلال دو قطبی باشد. این اختلال، یک بیماری روانی است که با تغییرات شدید خلقی، از سرخوشی و انرژی بالا تا افسردگی شدید، مشخص میشود. اگر نگران هستید که حواسپرتی شما ممکن است نشانهای از این اختلال باشد، توصیه میشود با پزشک یا روانشناس مشورت کنید.
دکتر جیمز فلپس میگوید: «شناسایی این نشانه یکی از دشوارترینهاست، زیرا واکنش طبیعی به ناامیدی یا بیعدالتی است». برای مثال، عصبانی شدن از اینکه کسی در بزرگراه سد راهتان شده است، کاملاً طبیعی است.
«خشم نامتناسب با موقعیت، شعلهور شدن با سرعت زیاد، خارج از کنترل شدن، ادامه یافتن تا ساعتها و جابهجایی از فردی به فرد دیگر، میتواند این رفتار را بهعنوان یک نشانه احتمالی اختلال دوقطبی متمایز کند.»
دکتر فلپس میگوید: «صحبت کردن سریع، غیرمعمول نیست؛ اما زمانی که صحبت افراد چنان تند است که دیگران نمیتوانند پیگیری کنند یا متوجه شوند، بهویژه اگر با علائم دیگر اختلال دوقطبی همزمان باشد، ممکن است نشانهی سرخوشی غیرعادی (هیپومانیا) باشد.»
فردی در فاز شیدایی ممکن است حتی اجازه ندهد فرد دیگری کلمهای به زبان بیاورد. این نوع سریع صحبت کردن بهویژه زمانی نگرانکننده است که فرد بهطور معمول چنین رفتاری نداشته باشد. بهطور مشابه، افکار رهایی یا ایدههایی که آنقدر سریع به ذهن میرسند که ممکن است دیگران – و حتی خود فرد – نتوانند آنها را دنبال کنند، ممکن است نشاندهندهی شیدایی باشد.
بهطور معمول، عزتنفس بالا چیز خوبی است. در فرد مبتلا به اختلال دوقطبی، اعتمادبهنفس بیشازحد میتواند منجر به تصمیمگیری ضعیف شود. دکتر مالون به «Health» میگوید: «آنها احساس خودبزرگی میکنند و عواقب را در نظر نمیگیرند؛ هر چیزی برایشان خوب به نظر میرسد.» این ممکن است منجر به ریسکپذیری و رفتارهای غیرقابلپیشبینی شود که بهطور عادی انجام نمیدادند، مانند خیانت یا خرج کردن هزاران دلار بدون توانایی مالی.
دکتر مورتی میگوید: «افراد مبتلا به اختلال دوقطبی میزان بیشتری از مصرف همزمان مواد مخدر یا الکل را نسبت به متوسط جامعه دارند.» ممکن است آنها در فاز شیدایی برای آرام کردن خود به الکل یا مواد مخدر روی بیاورند یا در فاز افسردگی از آنها برای شادتر شدن استفاده کنند.
امیدوارم این ترجمه تخصصی انگلیسی به فارسی به کارتان بیاید و بتوانید شناخت بهتری از اختلال دوقطبی داشته باشید.
منبع: ریدرز دایجست